EQ و IQ
تفاوت میان ای کیو وآی کیو چیست؟
آی کیو به معنای ضریب هوشی است، و نشاندهنده میزان ضریب هوشیِ دانشگاهی یا محاسباتی یک فرد است. برای تعیین میزان ضریبهوشی یک فرد، چندین آزمون استاندارد وجود دارد. فرد در بازه زمانی مشخص به سوالات پاسخ داده، و در نهایت نمرهای به وی تعلق می گیرد. بر اساس این نمره می توان افراد را با هم مقایسه کرد. کسانیکه به خوبی از عهده آزمون ضریب هوشی برمیآیند، اغلب به لحاظ تحصیلات بهتر هستند. این افراد از کسانی که آی کیو پایینتری دارند، درآمد بالاتری داشته و عموماً از لحاظ جسمی نیز سالمترند
اما ای کیو به معنای هوش هیجانی است، و نشاندهنده توانایی فردی در درک، کنترل، ارزیابی، و بیان احساسات است. درحالیکه افراد با سطح ای کیو بالا، لزوماً دارای دانش آکادمیک بالایی نیستند، اما عملکرد بهتری در محیطهای کاری از خود نشان میدهند. این افراد خودآگاهی بیشتری دارند و بهتر میتوانند برخوردهای خود را تنظیم کنند، مسئولیت کارهای خود را راحتتر میپذیرند، با انگیزه هستند، و با دیگران همدلی میکنند
اما آنچه كمی ناشناخته باقی مانده و هنوز گروه زیادی با آن غریبه هستند، ای کیو یا همان هوش هیجانی است؛ همان چیزی كه براساس نظر دانشمندان میتواند عاملی برای موفقیت افراد باشد، همان چیزی كه میتواند برای كنترل استرس و اضطراب به فرد كمك كند و همان چیزی كه موجب میشود افراد در جامعه موفقتر عمل كنند
سالهای سال دانشمندان تصور میكردند آی کیو تنها عاملی است كه میتواند موفقیت افراد را تعیین و آن را تضمین كند، در حالی كه امروزه نظر آنها تغییر كرده و میگویند ای کیو هم عاملی بسیار مهم برای موفق بودن یا نبودن افراد مختلف است البته براساس نظریاتی كه امروزه مطرح میشود، ای کیو حتی مهمتر از آی کیو نیز به حساب میآید، به این معنا كه ای کیو تعریف گستردهتری دارد و آی کیو تنها بخش كوچكی از آن است
خلاقیت، ارتباط مناسب با دیگران، استفاده از حواس پنجگانه و تجربیات مناسب از حواس همگی در محدوده هوشهیجانی، هوشعاطفی یا همان هوشاحساسی جای میگیرد البته باید بدانید هوشهیجانی قابلیت رشد و پرورش هم دارد و هرچه بهتر و موفقتر بتوانیم آن را مدیریت كنیم و هوشهیجانی را در خودمان و فرزندانمان بیشتر پرورش دهیم، تاثیرات مثبتی هم از آن در زندگیمان مشاهده خواهیم كرد برای اینكه بهتر متوجه این موضوع شوید، به این مثال توجه كنید: امنیت شغلی یكی از موضوعات مهم و یكی از بزرگترین دغدغههای انسان امروزی است،اما فردی كه ای کیو بالایی دارد و براحتی میتواند با دیگران ارتباطات مناسبی برقرار كند، به طور حتم امنیت شغلی بهتر و بیشتری هم خواهد داشت البته مبحث ای کیو فقط به این موضوع ختم نمیشود و تعریفهای گستردهتری دارد؛ رضایتمندی از زندگی زناشویی، داشتن روابط اجتماعی لذتبخش، ارتباط شغلی مناسب، انگیزش شغلی و ارتباط مناسب والدین با فرزندان همگی از جمله مواردی است كه در صورت استفاده مناسب از هوشهیجانی میتواند رشد كند و بهبود یابد
در واقع، هوشهیجانی بیشتر بر موضوع ارتباط مناسب افراد با یكدیگر تاكید میكند كه متأسفانه در این دوران كمی به دست فراموشی سپرده شده است در صورتی كه اگر به این موضوع اهمیت بیشتری بدهیم، تاثیر مثبتی بر خود بویژه فرزندانمان خواهیم گذاشت كه به این ترتیب در پرورش هوشهیجانی آنها نیز موثر خواهیم بود
هوش هیجانی یعنی توانایی مهار عواطف و تعادل برقرار کردن بین احساسات و منطق، به طوری که ما را به حداکثر خوشبختی برساند. هوش هیجانی همان توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجانها و استفاده از آنها در زندگی است ، مفهوم هوش هیجانی نشان میدهد که چرا دو نفر باآی کیو یکسان، ممکن است به درجات بسیار متفاوتی از موفقیت در زندگی دست یابند ، هوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا و متفاوت از هوش شناختی (عقل) عمل میکند
هیجانها، شامل حالات خوشایند و ناخوشایند احساسات ما هستند مانند
خشم: تهاجم، اوقات تلخی، پرخاش، خصومت، تند مزاجی
اندوه: غصه، دلتنگی، عبوسی، ناامیدی، دل شکستگی
ترس: اضطراب، بیم، ناآرامی، دلواپسی، وحشت، شوک یا ترس ناگهانی
نفرت: تحقیر، اهانت، خوار شمردن، بیزاری، اکراه
شرم: احساس گناه، حسرت، احساس پشیمانی، افسوس
عشق: پذیرش، رفاقت، اعتماد، مهربانی، پرستش
شادمانی: شادی، لذت، سعادت شوق، تفریح، آسودگی، وجد، خشنودی
شگفتی: جا خوردن، حیرت، بهت، تعجب
تفاوت ضریب هوشی با هوش هیجانی
فرق هایی که هوش هیجانی و هوش شناختی (ضریب هوشی) با هم دارند باعث شده که هوش هیجانی این قدر در دنیا سر و صدا کند و به عنوان یکی از مهارت های زندگی در همه دنیا تدریس شود. دو فرق اساسی این دو هوش اینها هستند
اول اینکه هوش هیجانی را می توان فرا گرفت اما هوش شناختی یا ضریب هوشی آموختنی نیست تاجایی که روان شناسان توانسته اند در مورد تأثیر وراثت و محیط روی هوش تحقیق کنند به این نتیجه رسیدند که هوش شناختی بیشتر تحت تأثیر وراثت است. آنها می گویند حداکثر هوشی که ما می توانیم داشته باشیم قبلاً توسط ژن هایمان معلوم شده است و محیط ما می تواند در نهایت همان حداکثر را تأمین کند و نه بیشتر. اما هوش هیجانی مهارتی است که می توان آن را آموخت. در یک کلام آی کیو را نمی شود از یک حدی بالاتر برد اما ای کیو را چرا
دوم اینکه هوش هیجانی موفقیت در زندگی را پیش بینی می کند و ضریب هوشی موفقیت در تحصیل ، هوش شناختی یا ضریب هوشی در بهترین حالت می تواند به ما بگوید نمره های مدرسه و دانشگاهمان چقدر بالا و پایین می شود اما به ما نمی گوید آیا بعد از تحصیل در زندگی شغلی و خانوادگی آدم موفقی هستیم یا نه. اما هوش هیجانی است که آدم های موفق را از آدم های ناموفق جدا می کند. به این قضیه جور دیگری هم می شود نگاه کرد. هوش شناختی کف موفقیت یک آدم را تخمین می زند اما سقف موفقیت او با هوش هیجانی است./ نشریه دانستنیها بنقل ازسایت دانشجو بااندکی اصلاحات
چرا هوش هیجانی یا ای کیو از ضریب هوشی یا آی کیو مهمتر است؟
پژوهشگران و محققان سالهای بسیاری است که با اهداف مختلف، به بررسی میزان توانایی و درک هوش آدمی پرداختهاند. تحقیقات روانشناسی و اجتماعی دست آخر نشان داده است که اهمیت هوش هیجانی از ضریب هوشی در موفقیت اجتماعی افراد بسیار مهم تر است. خوشبختانه برخلاف ضریب هوشی که امکان افزایش آن وجود ندارد و در دوران جنینی تعیین میشود، راههای متعددی برای افزایش ضریب هوشی وجود دارد
با اینکه بیشتر محققین میگویند کارایی افراد در زندگی بوسیله ای کیو و آی کیو فرد تعیین میشود، شواهدی وجود دارد که اهمیت هوش هیجانی بسیار بیشتر از ضریب هوشی است. تنها در حدود ۱۰ تا ۲۵ درصد از کارایی افراد از طریق آی کیو، و بیش از ۷۵ درصد کارایی افراد از طریق ای کیو آنها مشخص میشود. بنابراین، بسیاری شرکتها که بر اهمیت هوش هیجانی واقفند، از متقاضیان کار قبل از استخدام، آزمونهای ای کیو یا هوش هیجانی بهعمل میآورند. برخی دیگر از شرکتها نیز دورههای ارتقاء سطح ای کیو یا هوش هیجانی جهت کارکنان خود برگزار میکنند
این میتواند بسیار خوب باشد که نهادهای کاری برای استخدام متقاضیان چنین قانونی را مدنظر داشته باشند اینکه “برمبنای شخصیت افراد استخدام کنید و برای افزایش مهارت شغلی به آنها آموزش بدهید”. معنای این جمله بهطور ساده این است که آموزش، بیشتر قادر است مهارت شغلی افراد را بالا برد. اما بهسختی میتوان شخصیت یک فرد را با آموزش ارتقا داد
بین آی کیو و ای کیو هیچ رابطه شناخته شدهای وجود ندارد. شما اصلا نمیتوانید از روی هوش شناختی یا آی کیو یک نفر هوش هیجانی او را حدس بزنید. این یک خبر خوب است زیرا هوش شناختی یا آی کیو انعطاف پذیر نیست. آی کیو از همان لحظه تولد ثابت است یا دستکم ثبات نسبی دارد. مگر اینکه یک تصادف، مثلا آسیب مغزی آن را تغییر دهد، هیچ کس با یادگیری واقعیتهای جدید یا فرا گرفتن اطلاعات عمومی بیشتر باهوش نمیشود، هوش شناختی یعنی توانایی یادگیری. اما برعکس، هوش هیجانی، مهارتی انعطاف پذیر است که به آسانی آموخته میشود، با اینکه بعضی مردم، نسبت به دیگران، به طور طبیعی هوش هیجانی بالاتری دارند، کسی که حتی بدون هوش هیجانی به دنیا آمده است باز هم میتواند در خود، ای کیو بالا به وجود آورد
تأثیر هوش هیجانی در مهارتها
خودآگاهی: برای کنترل احساسات، شما باید در مورد آنها آگاهی داشته باشید. تنها به شیوهای خودآگاه میتوان احساسات را کنترل کرد. نظارت بر احساسات باعث ایجاد اعتماد به نفس در عملکرد افراد میشود. افراد قادر میشوند پیشنهاد بدهند، تصمیم گیری و نظرِ مشخصِ خود را آسانتر بیان کنند
خویشتن داری: اگر شما نتوانید احساسات خود را کنترل کنید، دائماً با دیگران در ستیز و چالش خواهید بود. پس مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیرید، در مقابل تغییرات از خود انعطاف نشان دهید، و برخورد مناسبی در خصوص ایدههای جدید داشته باشید
انگیزش: افرادِ بیانگیزه به ندرت به اهداف خود میرسند. در حالیکه افراد با انگیزه دائماً به سمت اهداف خود پیش میروند و با قدرت از موانع عبور میکنند. این افراد معمولاً دارای انگیزههای قوی و ای کیو بالا هستند
همدلی: همدلی عبارت است از درک احساس دیگران، و شناخت تاثیر اعمال، و رفتار خود بر آنها. افرادی که همدلی بیشتری دارند، در بخشهای خدماتی سازمانها بسیار خوب عمل میکنند. چراکه به خوبی با دیگران صحبت کرده، به مشکلات آنها گوش داده و راهحل مناسبی به آنها ارائه میدهند
مهارتهای اجتماعی: فارغاز آنکه شما در چه حوزهای مشغول به فعالیت هستید، مهارتهای اجتماعی همواره اهمیت بالایی دارد. افراد موفق ارتباط موثری با دیگران برقرار میکنند. مهارت اجتماعی، یک سرمایهی حقیقی است
برخی از ویژگیهای افراد دارای هوش هیجانی بالا از این قرار است
در محیطهای تیمی بهتر کار میکنند -
بهتر با دیگر افراد ارتباط برقرار میکنند -
کارایی بهتری در محیط کاری دارند -
رهبران خوبی هستند -
اعتماد به نفس بالاتری دارند -
صادق هستند، و از نظر دیگران دوست داشنتیترند
نقش آی کیو و ای کیو در موفقیت کسب و کار
بله، همه ی ما می دانیم که باهوش بودن بسیار اهمیت دارد. اما باید خاطرنشان کرد که باهوش بودن لزوما به این معنی نیست که آی کیوی بالایی دارید. بلکه می تواند به معنی یک انسان معمولی باشد که درباره ی حوزه ی تخصصی خودش نیز دانش زیادی دارد
داشتن آی کیوی بالا می تواند برای موفقیت در زندگی حرفه ای کمک شایانی کند. اما مهم ترین عامل برای رسیدن به موفقیت نیست شگفت زده شدید؟
مهم ترین عامل ای کیو است
ای کیو خوب حتی برای حرفه ی شما نیز بهتر است. در این پست، به علت این حرف می پردازیم. با پدیده فکر مهتر همراه باشید
چرا ای کیو در کسب و کار بااهمیت است؟
اگر سریال بیگ بنگ را دیده اید، قطعاً با شخصیت شولدن آشنا هستید. او بسیار باهوش است یعنی آی کیوی خوبی دارد اما هیچ نظری درباره ی اینکه دیگر مردم چیزها را چطور احساس می کنند و چه فکری دارند ندارد! کسی که نتواند رفتار خودش را بخاطر نیاز فرد دیگر تغییر داده و خود را تطبیق دهد از ای کیو پایینی برخوردار است
در مقابل، کسانی هستند که در شرکت اپل با ایده ی آیفون روی کار آمدند. آنها یک چیز کاملاً جدید ایجاد کردند و به طور قطع به ای کیو بالایی جهتخلق آن نیاز داشتند. محصول آنها برای همه ی افراد آشکار شد. از نوجوانان گرفته تا مادربزرگ ها
آنها خواسته ی مردم را دریافتند. حتی کسانی که تا زمان دسترسی به محصول نمی دانستند چرا به آن نیاز دارند را هم درک کردند
این همان ای کیو ست. درک کردن مردم، خواسته ها و آرزوهای شان
Intelligence Quotient & Emotional Quotient